محل تبلیغات شما
مانده ام . چه می شود . چه می شود که گاهی نرم نرمک سَر میکشی در خاطر من. می سُری در قلب و جانم غمین می شود ساقه های نازک خیال من.! چه می شود که گاهی. آخر غروب ها کنار کُنج دلتنگی من می آیی. می نشینی. قلم می کشی روی بوم هستی ام هزار هزار رنگ. دلتنگی نقش می بندد بر سر انگشتان فیروزه ای ام! چه می شود که گاهی می آیی. زیر طاق کبود خیال من. آشوب میکنی فصل هایم را. و می روی

جانان من ... دیگر هیچ مجالی برای هیچ کلمه ای نیست ...

دلم برای مادرم تنگ شده است

من پیر شدم، دیر رسیدی، خبری نیست

ام ,گاهی ,دلتنگی ,روی ,هزار ,خیال ,می شود ,چه می ,شود که ,که گاهی ,خیال من

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها